[ad_1]
میتوان امیدوار بود که هنوز افرادی در این قبضه وجود داشته باشند که فقط به خاطر چاههای نفت و ساخت فرودگاه مهرآباد و طرح تهران بزرگ، ایران را دوست ندارند. در گذشته و حال، هزاران زیبایی، معنا و لطفی خواهند یافت که سرشان را به افتخار «ایرانی بودن» بالا میبرند.
به گزارش ایسنا، در مطلبی که قسمت دوم آن در صفحه مجازی محمدعلی اسلامی ندوشن، پیشکسوت فرهنگی منتشر شده، می خوانیم: «ایران تنها کشور نفتی نیست»
انطباق تمدن و صنعت غرب به هیچ وجه در تضاد با حفظ هویت ملی و توجه به نیروهای معنوی نیست، همانطور که در هند و ژاپن چنین نبوده است. برعکس، آنچه باعث درخشش ملت می شود، فقط وجود ماشین آلات و وسایل تجملاتی عظیم نیست، نه تنها منسوجات منچستر و شفیلد استیل و کشتی های مری مری و نیروی هوایی سلطنتی انگلیس کشور بزرگی را ساخته اند، شکسپیر. در بیکن، داروین، دیکنز و حتی لارنس اولیویه و ویویانلی. کمبریج به دلیل دانشگاه و استراتفورد بیشتر از بیرمنگام برای تئاترش شناخته شده است. این اصل در مورد هر کشور متمدن، بزرگ یا کوچک، صدق می کند. فرانسه یا آلمان، هلند یا
سوئد. در همه این کشورها، اگر کارخانه، دود، برق و بخار باشد، موزه، کتابخانه، تئاتر و دانشگاه باشد، اگر برای مخترع، مهندس و دکتر احترام و رفاه باشد، نقاشان هستند. ، فیلسوفان و نویسندگان. جامعه متمدن را نمی توان برای هیچ رشته ای از دانش و سلیقه بشری بی نیاز دانست یا یکی را بهتر از دیگری داشته باشد. علاوه بر این، تمدن چیزی نیست جز مجموعه عواملی که بین نیازهای روحی و جسمی تعادل برقرار می کند، جامعه ای بر پایه اعتدال، عدالت و هنجارها می سازد و زمانی به کمال نزدیک می شود که بتواند زمینه ای برای حداکثر کردن فضایل و استعدادهای انسانی فراهم کند. مراقب خود باشید و احتمال رشد رذایل را به حداقل برسانید.
نمی توان انکار کرد که ما امروز در یک اسپاسم پشیمانی هستیم. ما از گذشته شروع می کنیم در حالی که به زمان حال متصل نیستیم. بدون اینکه هنوز از مزایای این صنعت بهره مند شویم، دچار کاستی ها و سردرگمی های آن شدیم. سرها در دست افرادی است که ایمان خود را به هر چیزی جز آنچه مفید مادی است واگذار کرده اند. در جامعهای که توسعه یافته و رشد کرده و پایههای اخلاقی آن سال به سال سست میشود، کرامت انسانی در معرض تحقیر، تحقیر و تمسخر قرار میگیرد. اگر هنوز نتوانیم کارخانه بسازیم یا اختراعی اختراع کنیم، جای گله و شکایت نیست، چون تاریخ و سنت در این زمینه نداریم، اما اگر در عالم اندیشه دچار انحطاط و شکست شویم، بسیار موثر خواهد بود. و معنی با وجود گذشته ما. دعوت از بیرون در هر زمانی، در هر زمینه ای از مسائل فنی و غیر فنی، غیرممکن نیست، اما آیا در مورد معنویت و فضایل انسانی و ملی نیز چنین است؟ آیا می توان از دیگران شکایت کرد؟ آیا میتوانیم نقاش، نویسنده، مورخ و منتقد یا بازیگری را بیاوریم که در تئاترها و فیلمهای ما بازی کند یا یک گوینده رادیو که با ما فارسی صحبت کند و در ازای هزینهای به ما یاد بدهد که به زبان ما صحبت کنیم؟
امروز ما بیش از هر چیز به معاد اخلاقی نیاز داریم. می توان امیدوار بود در این تصاحب کسانی هم باشند که ایران آنها را فقط به خاطر چاه های نفت و ساخت فرودگاه مهرآباد و نقشه تهران بزرگ نمی پسندد. در گذشته و حال هزاران زیبایی و معنا و لطفی می یابند که سرشان را به افتخار «ایرانی بودن» بالا می برند. اگر چاره جویی نکنند و نگذارند شکوه معنوی این قوم زرد شود، زیرا وقتی ملتی ذوق و اخلاق و سلامت روحش را از دست بدهد، دیگر ملت سزاوار توجه نیست، حتی اگر کشورش موج بزند. . کارخانه ها و لوکوموتیوها، تراکتورها و بولدوزرها … »
انتهای پیام/
sorsec